به گزارش مشرق، حسین دهباشی فعال رسانه ای در کانال تلگرامی خود نوشت:
یک:
نمک نپاشیم اما، آیا اگر به جای این سیجوانِ بیپناه، آقازادهای کمک میخواست، خودمان را به آب و آتش نمیزدیم؟ خاکِ سفارتِ چین را به توبره نمیکشیدیم؟ از صداوسیما که انتظاری نیست، ما چه کردیم در چند روز اوّل فاجعه؟ وزیرِ کار اینوسط چهکاره بود؟ چرا مقامی مثل وزیر نفت یا وزیر خارجه نرفت که هم مسئول باشد و هم حرفاش برای چینیها خریداری داشته باشد؟ از تهران تا پکن تنها ۸ساعت راه است، منتظر پروازِ هفتگیِ ایرانایر شدیم؟ چرا با هواپیمای اختصاصی دولت نرفتیم؟ چرا اینقدر دیر رفتیم؟
دو:
از کِی تا حالا موادِ نفتی را به جای فوم یا پودرِ گاز کربنیک با آب خاموش میکنند؟ اصلا سابقه داشته یک کشتی حادثه ببیند و تنها تماشایش کنند تا خود به خود و تا به آخر بسوزد و غرق شود؟ ایران هواپیمای آتشنشان نداشت؟ قبول. چین هم نداشت؟ کُره هم نداشت؟ ژاپن هم نداشت؟ هند هم نداشت؟ تنها گروهی که بر روی عرشه رفت و نیمساعته برگشت، بیآنکه دنبال آدمها بگردد، جعبه سیاه را برداشت و تحویل مقامات چینی داد و نه مسئولان ایرانی. آخر چرا؟ آخر چرا؟
سه:
کمترین حق خانوادههای داغدیده وجامعه داغدار تشکیل هیات حقیقتیاب است. و حتما مستقل از وزارت خارجه و نماینده دولت که طبعا تنبلی احتمالی خود را پنهان وتوجیه میکنند
آیا حامیان اغلب چشمبسته و زبانگشاده جناحی که در ماجرای پلاسکو چنان سروصدا کردند، از این تفحص حمایت میکنند؟
چهار:
قلبات فشرده شده از اینهمه غمِ پیاپی و این آخری که تیر خلاص بود. از تصوّر مادران و همسران و کودکانی که حتی سنگ قبری نخواهند داشت برای پیکر سوخته و غریق فرزندانشان، شوهرانشان، پدرانشان...
خوش به حال آنهایی که میتوانند گریه کنند، تو اما بُهت مثل سنگی است روی قلبات...
پنج:
شده چشمانات به تو سخت بگیرند؟ در روز سختی، تنهایت بگذارند؟ نبارند نامردها؟ به جای گریه، بغض شوند و پنجه بر راه نفسات اندازند؟ درد شوند دست چپ را از شانه تا سرانگشتان بیحس کنند؟ داغ شوند و جگرت را بسوزانند؟ کلید شوند و زبانات را قفل کنند؟